عبدالله به گونه واضح در تمامی جلسات گفته بود که اگر یکی از اعضای جمعیت کاندیدا و وارد میدان شود، به خود لازم میداند تا این بار از او حمایت و پشتیبانی کند، و چون کسی وارد نشد، ما داکتر عبدالله را تشویق و از او تقاضا کردیم تا میدان خالی گذاشته نشود. این نکته مهم است که داکتر عبدالله هم از نظر داخلی و هم از نظر خارجی آمادگی کاندیدا شدن را نداشت؛ زیرا کسی که کاندیدا میشود، باید با جامعهی جهانی و کشورهای مختلف ببیند و اطلاعرسانی کند و از نظر داخلی برای ساختن تیم خود فکر کند. بسیار جالب است؛ روزی که هیأت جمعیت اسلامی به قصر سپیدار رفتیم، استاد محقق نزد داکتر عبدالله آمده بود و میگفت حالا که شما برنامه ندارید، به ما اجازه بدهید تا جای دیگری برویم! یک روز پیش هم عبدالهادی ارغندیوال آمده و گفته بود خوشحال بودیم که با شما باشیم حالا که برنامهی نامزد شدن ندارید، اجازه بدهید جای دیگری برویم. ما از داکتر عبدالله خواستیم و او را تشویق کردیم تا وارد میدان شود.
اشاره: عبدالحفیظ منصور از اعضای شورای رهبری حزب جمعیت اسلامی است؛ حزبی که در انتخابات اخیر، داکتر عبدالله عبدالله را به عنوان نامزد انتخابات ریاستجمهوری معرفی کرد. پایان انتخابات اعضای این حزب را به دو بخش برد، صلاحالدین ربانی با پخش اعلامیهای ابراز نارضایتی کرد و شماری از اعضای شورای رهبری این حزب به شمول آقای منصور از انجام توافقنامهی سیاسی استقبال کردند. برخی از پرسشها راجع به انتخاب این حزب در انتخابات و نتیجهی آن را با آقای منصور در میان گذاشته ایم که حاصل آن را میخوانید.
در آغاز اگر بگویید که انتخابات در مرامنامهی حزب جمعیت اسلامی چه جایگاهی دارد؟
حفیظ منصور: از دید جمعیت، نظام زور فاقد مشروعیت است. رأی و ارادهی مردم مبنای مشروعیت یک نظام سیاسی را تشکیل میدهد. تن دادن به رأی اکثریت، هم مبنای شرعی دارد و هم تجربهی بشری آن را تأیید میکند؛ بنا بر این، از دید جمعیت انتخابات به شروع جدید آن قرین عدالت میباشد. انتخابات از نظر جمعیت، میدانی است که به جای تبادلهی گلوله میان رقبا، از طریق انتخاب و رأی مردم به صحنه میآید. جمعیت اسلامی به دنبال جامعهی چندصدایی است. استاد برهانالدین ربانی در «نظام سیاسی اسلام»، میبینم که ایشان معتقد اند که داشتن اپوزیسیون برای نظام اسلامی، از ارکان نظام است؛ یکی از شرطهای نظام اسلامی را وجود منتقد و رقیب میداند و استاد ربانی این را به «نظارت عمومی» تعبیر میکند. بنا بر درک من، دید جمعیت اسلامی نسبت به انتخابات، مواردی است که در بالا ذکر شد.
ارزیابی شما نسبت به انتخابات اخیر که منتج به توافقنامهی سیاسی شد، چیست؟
حفیظ منصور: این یک پرسش عمومی است و اگر اجازه بفرمایید، راجع به اینکه جمعیت اسلامی در انتخابات پسینِ ریاستجمهوری چگونه وارد میدان شد، نکاتی را اشاره کنم. اکثریت شورای رهبری حزب جمعیت اسلامی به این باور بودند که باید این بار یک نامزد داشته باشیم؛ ضمن توجه به اینکه ما در وجود داکتر عبدالله عبدالله یک نوع بیمیلی و عدم آمادهگی میدیدیم. در این دور به این فکر بودیم که از میان شخصیتها و چهرههای مطرح حزب جمعیت، یکی را تشویق کنیم تا وارد میدان شوند. یکی از این بزرگان پس از مراجعه به ایشان گفتند که آماده نیستند.
این بزرگ چه کسی بود؟
حفیظ منصور: صلاحالدین ربانی بود. شخصا نزد شان رفتیم و گفتیم که رییس موقت جمعیت استید و دنیا هم شما را میشناسند و فرزند رهبر شهید هم استید. گفتند آمادگی ندارم. فکر میکردیم یکی از چهرههای مطرح دیگر، استاد عطامحمد نور است. از شهرت خوب هم در داخل و هم در خارج برخوردار است و در ضمن، دارای نفوذ مردمی است و هم استعداد کار مردمی را دارد؛ یعنی دارای حوصله است و با مردم مینشیند و صحبت میکند که یک ویژگی خوب است. نکتهی دیگر هم پول بود و ما فکر میکردیم دست استاد عطا برای کمپاین پُر است؛ اما جناب ایشان هم آماده نشدند.
شخصیت دیگر، محمدیونس قانونی بود. او واضح گفت که نفر اول شدن را برای ما نمیدهند و باید نفر دوم باشیم که بعدها صدای شان نیز در رسانهها درز کرد؛ قانونی صاحب گفتند که میخواهیم از طریق محمدحنیف اتمر، آقای غنی را از ارگ بیرون کنیم. در آن شرایط، شماری از شخصیتهای جمعیت به این باور بودند که نباید کاندیدا داشته باشیم و دادن کاندیدا از طرف جمعیت، یک کار بیثمر و بیفایده است و باید دَور اتمر صاحب جمع شویم؛ اما یک جمع بزرگتر به این باور بودند که احتمال زیاد میرود حنیف اتمر تا آخر ایستاد نشود. باور داشتند که او به گونه تاکتیکی وارد میدان شده که بعدا صحت این باور به اثبات رسید.
با رسمیت یافتن تکت انتخاباتی حنیف اتمر و محمداشرف غنی، همین دو نامزد مطرح بودند. سخنی از تکت داکتر عبدالله عبدالله نبود. حزب جمعیت در یک محدودۀ زمانی فشرده برای یکی-دو روز فرصت داشت. جمعیت به عنوان یک حزب بزرگ و با پیشینه، نمیتواند در یک مسألهی مهم، سرنوشتساز و ملی بیطرف و بیغرض و یا دنبالهرو باشد. بر همین اساس، حزب جمعیت تصمیم گرفت تا کاندیدای خود را معرفی کند. به صورت عاجل هیأتی به ریاست استاد عنایتالله شاداب ترتیب شد. در عصر یک روز چهارشنبه ما این پیام را در قصر سپیدار به عبدالله عبدالله رساندیم که جمعیت آماده است تا برای بار دیگر از شما حمایت کند. داکتر عبدالله تا آن زمان نهتنها بیمیل بود، بلکه بالای رییس دفترش که بدون اجازهاش فورمه یا بسته معلومات نامزدان انتخابات ریاستجمهوری را از کمیسیون انتخابات گرفته بود، برآشفته بود. عبدالله به گونه واضح در تمامی جلسات گفته بود که اگر یکی از اعضای جمعیت کاندیدا و وارد میدان شود، به خود لازم میداند تا این بار از او حمایت و پشتیبانی کند، و چون کسی وارد نشد، ما داکتر عبدالله را تشویق و از او تقاضا کردیم تا میدان خالی گذاشته نشود. این نکته مهم است که داکتر عبدالله هم از نظر داخلی و هم از نظر خارجی آمادگی کاندیدا شدن را نداشت؛ زیرا کسی که کاندیدا میشود، باید با جامعهی جهانی و کشورهای مختلف ببیند و اطلاعرسانی کند و از نظر داخلی برای ساختن تیم خود فکر کند. بسیار جالب است؛ روزی که هیأت جمعیت اسلامی به قصر سپیدار رفتیم، استاد محقق نزد داکتر عبدالله آمده بود و میگفت حالا که شما برنامه ندارید، به ما اجازه بدهید تا جای دیگری برویم! یک روز پیش هم عبدالهادی ارغندیوال آمده و گفته بود خوشحال بودیم که با شما باشیم حالا که برنامهی نامزد شدن ندارید، اجازه بدهید جای دیگری برویم. ما از داکتر عبدالله خواستیم و او را تشویق کردیم تا وارد میدان شود.
در این میان، دو جریان مهم دیگر، حزب وحدت اسلامی به رهبری استاد عبدالکریم خلیلی و حزب جنبش ملی، به رهبری عبدالرشید دوستم بسیار به سرعت آماده شدند؛ هر دو از این پیشنهاد استقبال کردند و یک روز طول نکشید که تیم تشکیل شد و روی اعضای تیم موافقه صورت گرفت و آمادهی کارزار انتخاباتی شدند.
چرا جمعیت اسلامی در سه دور انتخابات همیشه گزینهی دیگر غیر داکتر عبدالله را وارد میدان نکرد و چرا همواره پس از انتخابات یک بخشی از جمعیت از آقای عبدالله ناراض میمانند؟
حفیظ منصور: فکر میکنم در قضاوتها همواره یک اشتباه تخنیکی صورت میگیرد. در تمام احزاب، به ویژه در جمعیت اسلامی، نظر اکثریت شورای رهبری مطرح است. جمعیت نظر یک فرد نیست. جمعیت در حال حاضر رهبر ندارد. امروز ما رییس شورای رهبری داریم که در آن، تمام تصامیم بر اثر رأیگیری و نتیجۀ اکثریت آرا گرفته میشود. اشتباه این است که ما اظهار نظرهای شخصی را معیار قرار میدهیم؛ در حالی که یک نفر حق دارد به عنوان نظر شخصی اظهار نظر کند، بپذیرد یا رد کند؛ اینگونه موارد را گاهی به عنوان نظر حزب جمعیت تصور میکنیم. معنا و تعریف نظر جمعیت، اکثریت شورای رهبری است. هیچ کسی نه به خاطر انتصابش به یک شخصیت محترم، نه به خاطر ثروتش، نه به خاطر شهرتش و نه هم به خاطر پیشینهی جهادیاش، نمیتواند دیدگاه رسمی جمعیت را انعکاس دهد. آنچه که امروز گویا اعلامیهای به نام جمعیت پخش شده است، از همین قماش است؛ جناب صلاحالدین ربانی، دیدگاه خود را به نام اعلامیهی جمعیت پخش کرده است. نقدی بر این موضوع وارد است؛ اینکه آقای صلاحالدین ربانی یک شخصیت شناخته شده به دلیل انتصاب استاد ربانی و هم سمتش در شورای عالی صلح و هم در وزارت خارجهی کشور در سطح جهان است. بهتر بود که میگفت این نظر شخصیاش است و این کار قابل تحمل و قابل مکث بود؛ اما وقتی که دیدگاه شخصی خود را به عنوان اعلامیهی جمعیت مطرح میکند، اینجا اعضای جمعیت این کار را یک نوع توهین و قانونشکنی آشکار میدانند و از همینجا بود که شورای رهبری عکسالعمل نشان دادند و گفتند که غیر از این فکر میکنند.
در انتخاباتهای قبلی هم همین مسأله مطرح بود که دیدگاه جمعیت چیزی و دیدگاه شخصیتهای محترم و بزرگ چیز دیگری بود.
یکی از انتقادها این است که داکتر عبدالله همواره از نام حزب شما استفاده میکند و در دقیقهی نود و زمانی که فرصت تصمیمگیری میباشد، با این حزب مشورت نمیکند و به تنهایی وارد گفتوگو و یا معامله میشود و تصمیم شخصی میگیرد؛ در مورد اخیر هم چنین بوده است؟
حفیظ منصور: داکتر عبدالله یکی-دو بار در شورای رهبری جمعیت خواسته شد که به عنوان عضو سابقهدار و با افتخار و کاندیدای جمعیت، فکر خود را بیان کند. آمد و هیچگاهی هم بهانهای برای ندادن گزارش و بیان فکرش مطرح نکرد؛ در مواقعی که از او خواسته شد، گزارش داد. پیوسته به نمایندگی از جمعیت در شورای رهبری تیم ثبات و همگرایی، صلاحالدین ربانی شرکت و نظریات جمعیت را در آنجا بیان میکرد. ما در این مورد احساس نکردیم که کار خلاف مشوره صورت گرفته باشد. باز هم نکتهی ظریف تخنیکی وجود دارد؛ وقتی که شورا شد، معنایش این است که دیدگاههای متفاوتی مطرح میشود؛ مهم نیست که چهکسی باشد که وقتی نظری را مطرح کرد، دیگران مکلف به پذیرفتن آن باشند. در شورا همه دیدگاه خود را مطرح میکنند؛ در روزهای آخر دو دیدگاه مطرح شد؛ یکی این که داکتر عبدالله با توجه به وضعیت کنونی، بحث شورای عالی مصالحه را مهم میدانست و به این باور بودند که آجندای دنیا متوجه صلح است. قرار است امریکاییها از افغانستان بیرون شوند. مهمترین موضوع این است که ما با طالبان چگونه مشکل را حل کرده میتوانیم. در مورد دیدگاه دوم، صلاحالدین ربانی به این باور بود که همین اکنون صدارت را باید ایجاد کنیم. هیچ کدام از این دو دیدگاه نامعقول نیست؛ در هیچ کدام این دیدگاهها توطئهی خارجی وجود ندارد. همه از روی اخلاص و صمیمت و با احساسات پاک است. مسأله این است کدام این دو دیدگاه بهتر و عملیتر است. مسأله روی این نیست که چهکسی راست و چه کسی دروغ میگوید؛ هر دو راست میگویند. در اینجا یک تفاوت دیدگاه به وجود آمد و در شورای رهبری جمعیت قرار بر این شد که باید منتظر ماند. ما چند تا خط سرخ داشتیم؛ یکی از این خطها این بود که نتیجهی انتخابات باطل اعلام شود. یک جمعی در جمعیت اسلامی قطعا باور نداشتند که بار دیگر موافقتنامهای امضا شود و میگفتند که ممکن نیست. گفته بودیم که اگر پایان این وضعیت با صدور فرمان اشرف غنی صورت گرفت که معنایش مأمور شدن عبدالله و تیمش بود، یک گونه موضع بگیریم و اگر این موافقتنامه امضا شد و به عبارتی، حکومت وحدت ملی دوباره شکل گرفت، در این مورد یک مقدار به مکث و احتیاط نیاز است. نکتهای را که میخواهم بگویم این است؛ شماری از بزرگان ما که به خطا میروند، فکر میکنند در هر جلسه باید حرف شان قبول شود و حرف شان حرف آخر باشد؛ در حالی که وقتی پذیرفتی که مشورت میکنی، به این معنا است که حرف دیگران را هم قبول کنی و در فرجام، به آن که معقولتر است باید تن بدهی.
پس برداشت شما از اعلامیهی نشر شده چیست و حکومت ایجاد شده بر اساس توافقنامه میان غنی و عبدالله را چه نام میگذارید؟
حفیظ منصور: به این باورم اعلامیهای که از جانب محترم صلاحالدین ربانی منتشر شده، دیدگاه شخصی جناب ایشان است و ما به دیدگاه همه احترام داریم و تأکید میکنیم که این دیدگاه منبعث از خلوص نیست و احساسات پاک ایشان است؛ اما نکتهای که قابل طرح است، این که اندکی از واقعبینی فاصله دارد. به عبارت دیگر، ما فکر میکنیم که آقای ربانی در این ابراز نظر اشتباه کرده و اما میتواند امکان صواب وجود داشته باشد که ما متوجه نباشیم. بر عکس آن، ما فکر میکنیم که تصور ما درست است؛ اما احتمالِ خطا وجود دارد. راه حلی که فعلا در دنیا شناخته است، اکثریت را تصدیق میکند و ترجیح میدهد؛ من صد تا دلیل برای قناعت خود دارم؛ اما وقتی در یک تشکیلات حزبی قرار گرفتهام، خود را ملزم دانستم که آرا شورایی مطرح میشود و اکثریت آرا مورد قبول قرار میگیرد.
دیدگاه خود را راجع به امضای توافقنامه در فیسبوکم هم نوشتم که آرمانی نیست. ما نتوانستیم به ریاستجمهوری برسیم؛ کاندیدا بودیم تا به ریاستجمهوری برسیم. ما نتوانستیم تا صدارت را احیا کنیم؛ ولی توانستیم طرفی را که نام ما را کلک ششم و چیلکانداز مانده بود و میخواست از رأس تا ذیل قدرت را در اختیار داشته باشد، توقف بدهیم؛ طرفی که میخواست خود را رییسجمهور منتخب معرفی کند، جلوش را گرفتیم و نتیجهی انتخابات با امضای توافقنامه باطل شد. توانستیم در تمامی سطوح کابینه تا ۵۰ درصد حضور پیدا کنیم؛ توانستیم در عدم حضور ریاست اجرایی، نهاد مقتدرتری بهنام شورای عالی مصالحه با امکانات و صلاحیتهای بیشتر در اختیار بگیریم و در فرجام، تیم ثبات و همگرایی، قادر به این شد که برای یکی از هواداران خود رتبهی مارشالی را نیز بگیرد.
در هفتههای پسین نقطه نظرهای فراوانی راجع به دادن رتبهی مارشالی به عبدالرشید دوستم مطرح شده؛ از موافقان تا مخالفان دیدگاههای خود را مطرح کرده اند، اما دیدگاه شورای رهبری جمعیت اسلامی در این پیوند چیست؟
حفیظ منصور: نظر من این است جمعیت که از چندین سال بدینسو برای غیرمتمرکز شدن قدرت مبارزه میکند. غیرمتمرکز ساختن قدرت، تنها به این معنا نیست که ما تشکیلات اداری را تغییر بدهیم و صدارت ایجاد کنیم؛ همین که به شخصیتهای مختلف میدان داده میشود تا تبارز یابند، میدان میدهیم به احزاب مختلف تا روی صحنه بیایند و مطرح شوند و افغانستانی که یکصدایی در آن هست و تکقومی نفوذ بیشتر دارد، اگر یک اقلیتی به مارشالی میرسد، ما آن را قدمی برای تقسیم قدرت و غیرمتمرکز شدن میدانیم؛ کسانی برای عدالت اجتماعی مبارزه میکنند و به این فکر اند تا در قدرت دولتی و افتخارات این سرزمین شخصیتهای مختلف از قومیتهای کشور مطرح شود. بحث جنرال دوستم نیست؛ بحث روی بسترسازی برای تقسیم قدرت و تأمین عدالت اجتماعی است.
آقای صلاحالدین ربانی در وضعیت کنونی موضع اپوزیسیونی را به جمعیت اسلامی می پسندد؛ به چه دلایلی نظر او را قبول ندارید؟
حفیظ منصور: چند تا دلیل دارم؛
یک: در وضعیتی که بخش وسیع افغانستان زیر سایهی طالبان است و حکومت مشغول جنگ با آن گروه میباشد، بلند کردن شعارهای مخالف در درون نظام، حکومت را ضعیف میکند و راه را بیشتر برای طالبان باز میکند؛ از این رو، تضعیف حکومت و تقویت طالبان را نمیپذیرم؛ به ویژه که نیروهای امریکایی قرار است به زودی افغانستان را ترک گویند. بقای نظام جمهوری، به همکاری و همدستی شدید همه گروهها نیازمند است.
دو: در کشوری مانند افغانستان که تمام افغانستان در انحصار دولتیها است، اپوزیسیون بودن، محروم کردن حزب از مزایای دولتی است و حزب نمیتواند به حد اقل تقاضاهای هواداران خود رسیدگی کند.
سه: درست است که به اهداف عالی خود در این انتخابات دست نیافتیم؛ اما به بخشی از آن نائل آمدیم با چه منطقی اگر به کل اهداف خود نرسیدیم؛ نصف آن را طرد کنیم؛ به خصوص شورای عالی مصالحهی ملی که در وضعیت کنونی حرف اول را میزند.
منتقدان این توافقنامه گفته اند که داکتر عبدالله و هوادارانش تن به مأموریت داده اند، پاسخ شما در این باره چیست؟
حفیظ منصور: مگر شخص دوم دولت بودن مأموریت است؟ اگر مارشالی مأموریت است ریاست چیست؟ نمیدانم با چه معیاری دسترسی به یک ولایت یا ریاست دست آورد پنداشته میشود و پیامهای تبریکی سرازیر میشود؛ اما حضور پنجاه درصدی در حکومت مأموریت خوانده میشود؟
مفاد توافقنامه میان غنی و عبدالله را برای مردم و آیندهی افغانستان چگونه میبینید؟
حفیظ منصور: اولین نکته این است که به تقلب نه گفته شده و این نوید خوبی است تا نسلها و سیاستمداران در آینده، راه تقلب را نپیمایند؛ چون مردم نمیپذیرند و مقاومت و ایستادگی میکنند. نکتهی دوم، نه تنها این که دو تا تیم با هم مشارکت کردند در رهبری دولت و مقام عالی ریاستجمهوری یک نهادی ساخته شده؛ گذشته از این که چه صلاحیتی دارد؛ ولی لااقل در کنار داکتر اشرف غنی کسان دیگری هم هستند که مشوره میدهند. قطعا این حضور و مشورهدهیها تأثیرگذار است؛ به سمتی میرویم که قرار است دولت شورای رهبری شود. نکتهی سوم، توافقنامه به مواردی که نیازمند اصلاحات میباشد، توجه کرده است؛ اصلاحات نظام، انتخابات شهرداریها، انتخابات شوراهای ولسوالیها، تغییر و اصلاح قانون انتخابات و تغییر قانون احزاب سیاسی، از اهدافی است که بر اساس این توافقنامه دنبال میشود؛ معنایش این است که توافقنامه صرف تقسیم قدرت نیست و برای عملی شدن اهداف کلان هم تعهد دارد.
و نکهی چهارم، این بار توافقنامه را بدون لااقل حضورداشت نمایندگان خارجی به ثمر رساندیم. شکی نیست که امریکاییها پنهانتر حضور نیرومند داشتند؛ قطع کمکهای یک میلیارد دالر و برخی فشارهای نظامی و سیاسی دیگر، موثر بودند؛ اما همانند گذشته شاهد این نبودیم که وزیر خارجهی امریکا مانند دور پیشتر بیاید و دست هر دو نامزد را بالا ببرد و آبروریزی برای کشور بار بیاورد. این دستآوردی هم برای سیاستمداران و هم مردم افغانستان بود و این بار، امضا و به نتیجه رساندن این توافقنامه حالت آبرومندانهتری داشت.
انتقادی که همیشه مطرح شده، این است که توافقنامه روی کاغذ نماند و مواد خوبی که در آن وجود دارد، صورت عملی پیدا نکند، باور شما در این زمینه چیست؟
حفیظ منصور: این نگرانی را شخصا دارم و در دیداری که چندی پیش با آقای عبدالله عبدالله داشتیم، برای شان گفتیم توافقنامهای که بر اساس آن حکومت وحدت ملی ایجاد شد، مواد خوبی داشت؛ اما عملی نشد و داکتر عبدالله آن را حراست کرده نتوانست و وضعیت به صورت نامطلوبی به پیش رفت. حالا هم نگرانی داریم که نشود مواد این توافقنامه هم روی کاغذ بماند. نکات امیدوارکننده این است: یک؛ داکتر اشرف غنی و تیم شان به تجربه دریافته باشند که افغانستان کشوری نیست که توسط یک یا چند تن اداره شود. اداره و رهبری یک کشور، محتاج یک جمع بزرگ است و سیاست امروز هم سیاست تفاهم و تشریک مساعی است؛ به همین دلیل، گاهی از سیاست به عنوان مدیریت اختلاف نام میبرند. نباید فکر کنیم کسانی که همانند ما فکر میکنند، ارتقا کنند و کسانی که فکر متفاوت از ما دارند، نباشند؛ این کار نتیجه نداد و در پنج سال گذشته، فرصتهای زیادی را از دست دادیم. دوم، ما در وضعیت حساسی استیم که در مجموع دولت افغانستان در معرض خطر قرار گرفته است. از لحاظ نظامی طالبان میخواهند با زور بازو بیایند و زمام حکومت را در دست بگیرند و امضای تفاهمنامهی طالبان با امریکاییها آنان تشجیع کرده است. در این وضعیت اگر اشرف غنی به هیچ مورد دیگری فکر نکند تنها متوجه بقای خودش باشد، این کار مستلزم سازگاری، همیاری و همکاری با همه را میطلبد.
پس از نشر اعلامیه از آدرس صلاحالدین ربانی، شما و برخی از اعضای شورای رهبری حزب جمعیت با داکتر عبدالله دیدار کردید. زمزمههایی از انشعاب در این حزب به گوش میرسد.
حفیظ منصور: قطعا درست نیست و نیازی هم برای این بحث مطرح نمیباشد؛ چون داکتر عبدالله نامزد و از اعضای برجستهی جمعیت است، نیاز بود تا شورای رهبری برای شان تبریکی و خسته نباشید بگوید و اظهار آمادگی و همکاری کند.
در پایان این گفتوگو و بر اساس مواد این توافقنامه، آیندهی افغانستان و حزب جمعیت اسلامی را چگونه پیشبینی میکنید؟
حفیظ منصور: فکر میکنم جمعیت اسلامی امروزه به فرهنگ ملی مبدل شده است؛ نمادهای این سرزمین را جمعیت اسلامی تشکیل داده؛ شهید صلح رهبری جمعیت اسلامی؛ قهرمان ملی افغانستان فرماندهی جمعیت؛ مارشال افغانستان از اعضای جمعیت؛ هشت ثور روزی که جمعیت رقم زده؛ هفتهی شهید و...، حزب جمعیت همانند احزابی که تازه شکل میگیرند، نیست؛ این حزب، تاریخ افغانستان را ساخته و فرهنگ سیاسی کشور را شخصیتهای این حزب شکل داده اند و تا افغانستان هست، انشاالله که جمعیت هم هست.
منبع: صبح کابل
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/17991
تگ ها: